کارا به جاهاى عجيب و خندهداری رسیده . سالهای اول دانشجویی که بودم اینکه افسرده باشه کسی یا حتی قرص خورده باشه میتونست نشون از روشنفکری طرف بده. (بهبه) چند سال پیش اِی دی اِچ دی مد شد. الان هم چند مدتیه هر کی از ننهش قهر میکنه اوتیسم داره. به نظرم یه کم خلاقیت به خرج بدیم بد نیست. اگه از من کسی بپرسه میگم قرار بود شش انگشتی به دنیا بیام اما برنامههامو عوض کردم پنجتایی اومدم.
Tuesday, February 25, 2025
Sunday, February 23, 2025
خوب انجام نه، کمیاب باشه لطفاً
بعد از صد و سی و چهار سال از سر بیکاری زدم فیلم با زیرنویس فارسی بیاد ببینم چطوریه.
طرف استیک متوسط کمیاب سفارش داد
خدایا
Wednesday, February 19, 2025
Wednesday, January 29, 2025
دلار و لقمهی کوکوسبزی
دبیرستان که بودم، حتی دورهی دانشگاه، یادمه جایزهی زرشک زرین هنوز بود. الان انقد هجو و ابتدال تو سینما و شبکهی خانگی زیاد شده که راحت نیست انتخاب برندهی زرشک زرین. الان یه بخشی از سینماییها جایگاهشون برام کنار دلار فروشهای خیابون فردوسیه. سالهای سیاه فرهنگی ظاهراً به این زودیا تموم نمیشه. باید چند جلد کتاب راجع بهش نوشت. البته که آیندگان ممکنه خیلیاشو باور نکنن . پفففف
یه کم دوستانو از پریز بکشین اعصابمون آروم شه
Wednesday, January 22, 2025
با افتخار
يه مدتى هست كه پوزيشن كاريم تغيير كرده به " پِين اين دى اس" واقعاً در نوع خودش افتخار و ابتكاريه. ايشالا از پِيْن به كاكتوس ارتقاع پيدا كنم والله از سرشونم زياده. اينو خوندين يه اسپندى دود كنين
Sunday, January 19, 2025
نو جاجمنت - حتی شما دوست عزیز
يه هم دانشگاهى داشتم مى گفت راجع به دو نفر با من شوخى نكنين: فتحعلی اویسی و باخ. یه دوست دیگهمون هم بود با تونالیتهی کمی تا قسمتی متفاوت، تو کیف پولش یه طرف عکس عیسی مسیح بود، یه طرف انریکه ایگلسیاس.
Saturday, January 18, 2025
سندروم چیز بیقرار
اسم این سندروم چیه که هر روز در مورد کار و جا و زمان و مکان زندگی یه تصمیم جدید میگیره آدم؟
Wednesday, January 15, 2025
تا زود
الان خوندم داورهم جون خودشو گرفت. بیشتر از ده سال بود حرف نزده بودیم، تمام وجودم یخ زد. یاد دورهی اصلاحطلبها و عصرآزادگان افتاد٫م.. ستون پنجم و خیلی لحظههای ریز و درشت.
Tuesday, January 14, 2025
نالهی اول
نمىخوام از «ترین» زیاد استفاده کنم، اما به نظرم تسلا طراحی خیلی چیزاش -من جمله باز شدن در و پنجرههاش- بسیار بسیار تخمیه. آخرین چیزی که بهش فکر شده استفادهی کاربردیه. هر چیز خاصی لزوماً جالب نیس. هربار سوار اوبر میشم باید یه دور گوگل کنم که اشتباهی به جای در، پنجره رو نکشم پایین. جدیداً شنیدم خیلیا دور و اطرافم این کارو میکنن و فحشش میدن.
خلاصهش تو یه جمله اینه که یواِکس و یوآیِش* خیلی تخمیه.
پ.ن
فارسی و انگلیسی رو انگار نمیشه کنار هم نوشت اینجا.
*UX | UI
بيست و پنجم دى ماه
هى يه جمله مىنویسم، هی میبینم چقد کلیشه به نظر میاد، انگار برا صدا و سیما نوشتم. اَی بابا. این همه حرف تو کلّمه، انگار میزان غُر بر ثانیهم فقط تو ذهنم زیاد شده این مدت.