نوشته شده در شنبه سی ام آذر 1387 ساعت 17:45
زندگيم پر از ضد قهرمان های جورواجور شده ، پر از آدمهای نفرت انگيز و دوست داشتنی ،
وقتی بهشون فکر ميکنم حس ميکنم يه مشت کرم سياه تو ذهنم دارن ميلولن ، دوست دارم از ذهنم بيرونشون کنم ، اما عجيبه که زندگی بدون اين کرمهای سياه و کثافت غيرممکنه!
ضد و نقيض انقدری هست که گاهی قهرمان ها رو از ضد قهرمانهام تشخيص نمی دم ،
يه سايه پشت در خونه س ... نميدونم کيه
يه کم اين پا اون پا ميکنه و ميره ،
زندگی چه عجيب اما زيباست با وجود تمام اين کرمها نميتونم انکارش کنم.
ثمين
نوشته شده در شب يلدا
No comments:
Post a Comment